نوين ، تنوع خدمات پيشرفته و تقاضاي فزاينده براي اين خدمات ، لزوم استفاده بهينه از منابع مالي و انساني و گسترش روز افزون بازار رقابت ، موجب گرديده تا نگرش به صنعت مخابرات در قياس با ساير صنايع متفاوت باشد . اين نگرش هوشمندانه مبين اين واقعيت است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات ، نيروي محـركـه تــوسعه در همه ابـعـاد اسـت و ايـن مـهم ،
براي ايجاد يك شبكه مخابرات نوري كارآمد و نيل به اهداف برشمرده ، بايستي موارد زير در نظر گرفته شود :
1- رعايت استاندارد هاي بين المللي
2- استفاده از تجهيزات منطبق بر فناوري هاي روز
3- رعايت اصول صحيح شبكه سازي
4- استفاده مناسب از برنامه هاي نرم افزاري براي طراحي شبكه
5- بهره گيري از نيروي انساني متخصص ، آموزش ديده و كارآمد
در اين راستا مشخصات تارهاي به كار گرفته شده در شبكه فيبرنوري كشور در برنامه هاي توسعه در مقاطع زماني مختلف، با توجه به استانداردها و فناوري روز و متناسب با توانايي توليد تجهيزات مخابراتي مربوطه انتخاب گرديد كه به شرح ذيل مي باشد :
تار تك مد single mode fiber (S . M) مطابق با استاندارد G.652 :
اولين تار نوري كه به طور فراگير درشبكه هاي مخابراتي مورد استفاده قرارگرفت ، تارنوري SM براساس توصيه G. 652 اتحاديه بين المللي مخابرات (ITU-T) است . اين تار در پنجره 1330 nm داراي پاشندگي صفر بوده و حداقل تضعيف آن در پنجره 1550 nm است . نكته قابل ذكر اين است كه درپنجره 1550 nm عليرغم تضعيف كم ، پاشندگي درآن زياد بوده و در پنجره 1330 nm عليرغم پاشندگي صفر، داراي تضعيف بالاتري است. اين نوع تار جهت كار درپنجره 1330 nm طراحي شده است وبا توجه به مسافت و نرخ بيت ارسالي روي آن درسالهاي اوليه استفاده از تارنوري كاربرد فراواني داشته است به طوريكه بخش اعظمي از شبكه هاي موجود مخابراتي از اين نوع تار استفاده مي نمايند و َدربرنامه پنج ساله اول توسعه نيز از اين نوع تار استفاده گرديده استَ .
با توجه به مقدار تضعيف اين تار درپنجـره 1330 nm كــه محدوديــت فاصله را درپي دارد اسـتـفـاده از پـنـجـره 1550 nm به طور روز افزوني افزايش يافت . ولي به دليل پاشندگي بالائي اين نوع تار دراين
پنجره( شکل 1 ) وافزايش نرخ بيت هاي ارسالي ، عامل محدودكننده پاشندگي نيز خود را نشان داد.به اين دليل طراحان وتوليدكنندگان فيبرنوري ، فيبرنوري جديدي را طرح نمودندكه ضريب پاشندگي آن در پنجره 1550 nm صفر بود ، به عبارت ديگر ضريب پاشندگي صفر از پـنجـره 1330 nm بـه پـنجـره 1550 nm منتقل گرديد ، به همين دليل به اين تار جديد DSF (Dispersion –shifted -fiber) ميگويند .
شكل 1 ( نمايش پاشندگي برحسب طول موج تار SM )
تار DSF مطابق با استاندارد G.653 :
با توجه به اينكه فيبرنوري درپنجره 1550nm، تضعيف كمتري نسبت به پنجره 1330 nm دارد
(شكل 2) استفاده از اين پنجره توجه استفاده كنندگان را جلب نمود و توليد ادوات و تجهيزات نوري دراين پنجره افزايش چشمگيري پيدا كرد . به طوريكه در طول چند سال پنجره 1550 nm دركاربردهاي مخابراتي از اهميت ويژه اي برخوردارشد .
اين تار نوري با توجه به افزايش بيت ريت ارسالي وطول مسير ، توسط طراحان ارائه ودر شبكه هاي مخابراتي
براي فواصل طولاني مورد استفاده قرار گرفت .
شکل 2 — مشخصه پاشندگي تار DSF و SM
شكل 2 مشخصه پاشندگي اينتاررابرحسب طول موج و مشخصه تار SM استاندارد را نشان ميدهد . نياز روزافزون به ظرفيت زياد و محدوديت فناوري همتافتگري تقسيم زماني TDM (Time Division Multipxing) طراحان سيستمهاي مخابــراتي را بــه سـمـت استـفـاده ازفناوري جــديــدي بــه نـــام همتافتگري تقسيم طول موج WDM (( Wave length Division Multiplexing و Dense –WDM سوق داد .
در اين فناوري امكان ارسال ، دريافت و يا ارسال و دريافت همزمان چند طول موج نوري بر روي يك تار امكان پذير است . هر يك از طول موجها را يك كانال نوري مي نامند كه بطور مستقل اطلاعات مجزايي را حمل مي نمايند .
شكل 3- نمايش سيستم همتافتگري فشردهي تقسيم طول موج DWDM
بدليل درخواست و كاربرد زياد فناوري DWDM برروي تار نوري ، به منظور افزايش ظرفيت شبكههاي مخابراتي ، محدوديتهايي درانتقال اين فناوري از طريق تار DSF بروزنمود . اين محدويتها درتار SM استاندارد كمتر از تار DSF بود . ليكن محدويت قبلي تار SM استاندار كه همانا پاشندگي زياد آن دراين پنجره بود كماكان وجود داشت . محدوديت هاي تار DSF جهت بكار گيري فناوري DWDM بدليل بروز اثرات غير خطي شيشه است كه اين اثرات غير خطي عبارتند از :
-اختلاط چهار موجي — Four wave mixing (FWM)
— خود مدوله سازي فاز — Self Phase Modulation (SPM)
— مدوله سازي متقاطع فاز — Cross Phase Modulation (XPM)
— پراكنش «رامان» انگيخته — Stimulated Ramman Scatering ( SRS)
— پراكنش «بريلويين» انگيخته — Stimulated Brilluin Scatering (SBS)
پديدهي اختلاط چهار موجيFWM در پاشندگي صفربيشترين تاثير را خواهد داشت . اين پديده سبب بروز مولفههاي نوري ناخواسته (طول موجهاي نوري جديد) مي گردد كه درصورت زياد بودن تعداد طول موجها و كم بودن فاصله آنها تعداد اين مولفهها و مزاحمت آنها بيشتر مي گردد زيرافيلتر كردن طول موجهاي مطلوب به سختي انجام شده و گاهاً اين طول موجهاي ناخواسته دقيقاً روي طول موجهاي اصلي قرار مي گيرد كه به هيچ وجه قابل فيلتر كردن نبوده وسبب هم شنوايي مي گردد . به اين دليل تار DSF داراي محدوديت زيادي براي به كارگيري درسيستمهاي DWDM است.
خود مدوله سازي فاز SPM پديده ديگري است كه دراثر چگالي نوري زياد درمحيط انتقال شيشه بوجودمي آيد . SPM بدليل وابستگي ضريب شكست شيشه به توان نوري ودرنتيجه وابستگي سرعت انتقال نور درشيشه به توان آن بوجود مي آيد . به اين ترتيب با تغيير توان نوري تغييرات فازي بوجود آمده دراثر تغيير سرعت به ترتيبي خواهد بود كه سبب پهن شدگي پالس مي گردد كه اصطلاحاً بـــه آن جابه جايي سرخ red-shift و
جابه جايي آبي blue- shift مي گويند . اين پديده بيشتر درسيستمهاي تك كاناله با نرخ بيت بالا مزاحمت ايجاد مي كند .
يكي ديگر از اثـــرات غــيـر خــطي، پديده مدوله سازي متقاطع فاز (XPM )است كه درسيــستمهاي چند كاناله (WDM , DWDM) سبب جفت شدگي فاز ي بين كانالها و پهن شدگي پالس مي گردد .
دو پديده پراكنش نوع SRS و SBS ، بيشتر درزمينه تضعيف انرژي نوراني اثر مي گذارد كه به علت بالا بودن توان نوري تغذيه شده به فيبر بوجود مي آيد .
با توجه به محدويتهاي برشمرده درفوق طراحان تارنوري، پژوهش گران اقدام به طرح و توليد تار نوري جديدي به نام تار با جابه جايي پاشندگي غير صفر NZDSF نمودند كه در محدوده 1550nm فاقد پاشندگي صفر بوده و سطح مقطع موثر آن(Core- Effective- Area) نسبت به تار DSF بزرگتر بود .
تارNZDSF مطابق با استانداردG . 655 :
اين تار همانطور كه از شكل 4 برمي آيد ، داراي پاشندگي صفر خارج از پنجره 1550nm است . وبدين ترتيب پديده FWM درآن حذف مي شود . ضمناً بدليل بزرگ بودن سطح موثر آن بطوركلي اثرات غير خطي به ميزان قابل توجهي درآن كاهش مي يايد .
شكل 4- مشخصه تار با جابه جايي پاشندگي غير صفر NZDSF